چرا اين همه اين موضوع حساس شده و واقعا براي بچهها چه برنامهاي بهتر است؟ ميتوان گفت والدين امروزي، خيلي بيشتر از نسل قبلي خودشان، درگير امور تحصيلي فرزندانشان ميشوند. آنها دوست دارند كه فرزندشان در مدرسه دانشآموز خوبي باشد و پيشرفت تحصيلي را ملاك خوبي براي افتخار به فرزندشان و البته فرزندپروري خودشان ميدانند. والدين امروزي، سرمايهگذاري بزرگي روي تحصيل فرزندانشان ميكنند؛ از هزينههاي مالي مدرسه و كلاس و امكانات گرفته تا وقت و انرژي كه صرف اين موضوع ميكنند. به علاوه، امروزه برنامههاي فوقبرنامه، ديگر آنقدرها هم فراتر از برنامههاي معمول بهحساب نميآيند و به بخشي از برنامه متداول بچهها بدل شدهاند. در اين راستا، انتخاب مدرسه بين اين همه مدرسه متنوع، بهخصوص در 2 دسته مدرسه دولتي يا غيرانتفاعي براي خيليها از مدتها قبل از شروع سال تحصيلي يك چالش بزرگ محسوب ميشود. حتي وقتي بر مبناي اطلاعاتي كه بهدستآوردهايم، مسافت مدرسه تا خانه، شهريهاي كه بايد بپردازيم و... مدرسه را انتخاب و فرزندمان را ثبتنام ميكنيم، هنوز جايي از ذهنمان با مسئله درگير است. برخي از والدين، دچار اضطراب و نگراني ميشوند كه مبادا انتخاب اشتباهي كرده باشند و مترصد كوچكترين نشانه براي تأييد يا رد اين نگراني هستند. برخي دچار عذاب وجدان ميشوند كه مثلا كاش همان مدرسه دورتر را انتخاب ميكردم و زحمت رفتوآمد را به جان ميخريدم اما در عوض فرزندم به مدرسه بهتري ميرفت، يا نكند نبايد در پرداخت شهريه صرفهجويي ميكردم و... . اما چرا اين موضوع اينهمه دلمشغولي درست كرده است؟
گاهي موضوع رقابت است
ظاهر امر اين است كه والدين، بچههايشان را به رقابت با همسالانشان تشويق ميكنند اما پاي صحبتهايشان كه مينشينيد ميبينيد رقابت خودشان هم كمرنگ نيست! والدين با چنان شور و حرارتي از درس و نمره و آموختههاي فرزندشان حرف ميزنند كه معلوم است خودشان هم حسابي درگير هستند. بعيد است پدر و مادري را پيدا كنيد كه با غرور از موفقيتهاي فرزندش حرف نزند و بهاصطلاح پز آن را ندهد. البته اصلا قرار نيست كه به فرزندانمان افتخار نكنيم، نه! موضوع فقط اين است كه بدانيم حس رقابت خودمان هم ممكن است باعث شود بچهها را بيشتر و بيشتر به سمت مدرسههاي سختگيرتر، آزمونهاي سختتر، كلاسهاي فشردهتر، آموزشهاي گستردهتر و... سوق دهيم، تا بيشتر و بيشتر به او افتخار كنيم، غافل از اينكه استرس، فشار، تلاش براي جلو زدن از بقيه، تلاش براي اثبات اينكه من ميتوانم ومن مايه افتخارم، به بچهها چه آسيبي ميتواند برساند. به بيان خيلي ساده، اگر حواستان نباشد و هشيار نباشيد، اينكه به دوست و فاميل و آشنا نشان بدهيد كه چه فرزند تك و خاصي داريد يا در واقع چه والدين خوب و خاصي هستيد كه چنين فرزندي داريد، ميتواند باعث فشار بيش از حد به فرزندتان شود كه البته مخرب است و تأثير معكوس خواهد داشت. اينجور وقتها لازم است مچ خودتان را بگيريد!
گاهي موضوع ساعتي است كه در مدرسه ميگذرانند
از طرف ديگر، براي بسياري از والدين، اينكه مدرسه در هفته چندساعت بچهها را نگه ميدارد، ملاك مهمي شده است. بسياري از مدارس غيرانتفاعي، در مقايسه با مدارس دولتي، براي ساعات خيلي بيشتري از روز، برنامه دارند. حتي برخي، روزهاي پنجشنبه و جمعه هم بچهها را به مدرسه ميكشانند. اين روش، 2معني ميتواند داشته باشد؛ يكي اينكه لابد برنامههاي بيشتري دارند، بيشتر با بچهها كار ميكنند و مطالب بيشتري به آنها ميآموزند و دوم اينكه هر چه بچهها وقت بيشتري را در مدسه بگذرانند، براي خيلي از پدرها و مادرها يعني داشتن زمان آزاد بيشتر. ديگر لازم نيست نگران اين باشند كه وقتي سر كار هستند فرزندشان نزد چهكسي بماند يا براي خريد و مواردي مانند آن با بچهها به دردسر نميافتند و از نظر آنها چه چيزي بهتر از اين؟ براي همين هم هزينههاي زيادي را براي چنين مدارسي ميپردازند.
اگر از آن دسته والديني هستيد كه حسابي پرمشغلهايد و اگر فرزندتان به چنين مدرسهاي نميرفت مجبور بود دائم يا تنها بماند و يا در خانههاي اطرافيان سرگردان شود، خب، طبيعتا در مدرسه ماندن ميتواند برايش جاي بهتري باشد. فقط حواستان باشد مدرسه جاي شما را برايش نميگيرد. خيالتان آسوده نباشد كه با پرداخت شهريه كلان مدرسه، دين خود را ادا كردهايد، خير، سهم پدري و مادري شما در تربيت فرزندتان را هيچ برنامه يا كلاسي پر نميكند، پس به اندازه كافي با فرزندتان وقت بگذرانيد.اگر وقت داريد اما نگرانيد كه اطلاعات كافي براي انتخاب برنامههاي فوقبرنامه نداشته باشيد، يا اينكه داشتن يك مجموعه كامل در مدرسه برايتان نوعي راحتشدن خيال است، انتخاب چنين مدرسههايي با زمان بالا لزوما گزينه خوبي نبوده است. همچنين اگر بهدليل مسافت زياد يا شهريه بالا نتوانستهايد در چنين مدرسهاي فرزندتان را ثبتنام كنيد، اصلا عذاب وجدان نداشته باشيد؛ درواقع، اگر شما بهعنوان والدين، فرزند خودتان را به خوبي بشناسيد، سبك شخصيتي او، علاقهها و استعدادهايش را كشف كرده باشيد، ميتوانيد خيلي بهتر از چنين مدارسي، هم براي او وقت بگذاريد و به او محبت كنيد و هم متناسب با توانمنديهايش برايش برنامهريزي كنيد تا فراتر از درس مدرسه، آموزشهايي مانند زبان خارجي، هنر، ورزش و مانند آن را دريافت كند.
اين همه هزينه، انتظار را بالا ميبرد
هستند والديني كه به خاطر هزينهها و فشارهاي تحصيلي فرزندشان به ستوه آمدهاند و همزمان، صرف اين همه انرژي، وقت، فشار و هزينه، خواهناخواه، انتظار آنها را بالا برده است. طبيعي است، فرض كنيد به يك سالن زيبايي برويد يا يك رستوران و يا... اگر قرار باشد وقت زيادي را آنجا بگذرانيد و هزينه خيلي زيادي هم بپردازيد، توقعتان زياد نميشود؟ انتظار بهترين خدمات و بهترين نتيجه را نداريد؟ همين اتفاق در تحصيل بچهها هم ميافتد اما توقع از چه چيزي يا بهتر بگويم از چهكسي بالا ميرود؟
اغلب والدين با صرف سرمايه زياد براي تحصيل فرزندانشان، از مدرسه و سيستم آموزشي متوقعتر نميشوند بلكه توقع بيشتري از فرزندانشان دارند. آنها انتظار دارند با اين همه تلاشي كه ميكنند، با اين همه فشاري كه تحمل ميكنند، نتيجه آنچناني و چشمگيري از تحصيل فرزندشان ببينند اما بچهها اين انتظار را درك نميكنند.
گاهي هم از آن طرف بام ميافتيم
از طرف ديگر، مدارسي وجود دارند كه مبنا را راحتي و آسودگي بچهها گذاشتهاند. اين مدارس تحت عناوين مختلف، مدعي ايجاد فضايي متفاوت براي رشد استعداد و خلاقيت بچهها در كنار پيشرفت تحصيلي هستند. البته چنين شعاري ميتواند خيلي وسوسهانگيز باشد اما اگر فرزندتان را در چنين مدرسهاي ثبتنام كردهايد، مراقب باشيد از آن طرف بام نيفتيد. بچهها به يادگيري رفتارهاي صحيح اجتماعي و اخلاقي در كنار ساير آموزشها نياز دارند وگرنه بعدها در دانشگاه يا محل كار، از عهده مسئوليتهايي كه بدانها محول ميشود برنميآيند. پس غيرمستقيم، به غير از آموختهها و نمرهها، تربيت فرزندتان را زيرنظر داشته باشيد و مواردي مانند مسئوليتپذيري، رشد اخلاقي، رشد مهارتهاي اجتماعي و مانند آن را هم ملاكي براي تأييد انتخاب مدرسه بدانيد. اگر فرزندتان در اين موارد پيشرفتي ندارد يا برعكس، آموختههاي قبلياش را هم دارد كنار ميگذارد، در انتخاب مدرسه تجديدنظر كنيد.
آيا مدرسه اين همه در موفقيت مؤثر است؟
يكي از دلايل بسياري از والدين براي انتخاب يك مدرسه، آمار موفقيتهاي دانشآموزان آن مدارس است؛ موفقيت در انواع آزمونها و رقابتها. البته وقتي مدرسهاي چنين كارنامهاي دارد، براي والدين وسوسهانگيز است. اما چقدر اين كارنامه گوياي واقعيت است؟ بياييد يك جور ديگر به موضوع نگاه كنيم. فرض كنيد من بخواهم در مورد تأثير يك كرم مرطوبكننده روي پوست براي شما حرف بزنم. ميتوانم بگويم من از اين كرم استفاده ميكنم و پوستم عالي است! همه از پوست من تعريف ميكنند. شما هم داريد ميبينيد كه پوست خيلي خوبي دارم. خب، وسوسه ميشويد كه از آن استفاده كنيد، نه؟ اما اگر نقادانه نگاه كنيد، بايد بپرسيد قبل از آن پوستم چطور بوده؟ شايد من ژنتيكي پوست خيلي خوبي داشته باشم يا شايد همزمان دارويي استفاده ميكنم كه همه جوشهاي صورتم را از بين برده است. ولي وقتي بخواهم شما را متقاعد كنم كه از اين كرم مصرف كنيد، همان جمله اول را فقط خواهم گفت. حالا اگر نقادانه بخواهيد به تبليغات و ليستهاي موفقيت چنين مدارسي نگاه كنيد چه ميپرسيد؟ از طرف ديگر، اگر موفقيت فقط به مؤسسه يا نوع آموزش آنها وابسته است، آنها كه موفق نشدهاند چه؟ به هر حال آنها هم همين هزينه را دادهاند، همين برنامهها را داشتهاند و از همين مدرسه آموزش دريافت كردهاند. اين بدان معنا نيست كه مدرسه، هيچ سهمي در موفقيت فرزندتان ندارد، اصلا، بلكه موضوع معيارهايي است كه براي انتخاب مدرسه داريد. فرايند آموزش و پرورش، ايجاد فضايي سالم براي يادگيري، رفتار صحيح، مودبانه و پاسخگويانه در برابر بچهها، استفاده بهينه از وقت بچهها در راستاي نيازهايشان، توجه به تفاوتهاي فردي بچهها و ايجاد انگيزه و علاقه در آنهاست كه به موفقيت آنها در آينده ميانجامد. بهدنبال چنين مواردي باشيد، صرف كارنامه به ظاهر موفق مدرسه معيار خوبي براي مناسببودن مدرسه براي بچه شما نيست.
حسني؛ مدير مدرسه ابتدايي دولتي دخترانه : بار علمي مدارس دولتي بيشتر است
- چه فرقي بين مدرسه شما كه يك مدرسه دولتي است با يك مدرسه غيرانتفاعي وجود دارد؟
در حقيقت مهمترين مزاياي يك مدرسه دولتي اين است كه پولي بابت ثبتنام دانشآموزان دريافت نميكند. اگر هم پولي ميگيرند، براي آن كلاسهايي است كه خارج از ساعت معمول است و بهاصطلاح «فوقبرنامه» تلقي ميشود؛ مثلا يك ساعت به برنامه درسي اضافه شده و معلم بيشتر از زماني كه وظيفهاش است در مدرسه ميماند كه البته اين مبلغ هم بسيار ناچيز است؛ شايد چيزي حدود 200هزار تومان.
- هزينههاي كمك به مدرسه چطور؟
بقيه هزينههايي كه ممكن است از والدين دريافت شود، كاملا داوطلبانه است كه ما از پدرها و مادرها خواهش ميكنيم كه براي هزينهها، به مدرسه كمك كنند كه واقعا هيچ اجباري در پرداخت اين مبلغ دلخواه نيست. حتي ما خودمان بعضي از دانشآموزاني را كه بيبضاعت هستند شناسايي ميكنيم و اسم آنها را از ليست اين درخواستها خارج ميكنيم. ساير خانوادههايي كه در ليست ما قرار ميگيرند هم ميتوانند بگويند كه ما نميخواهيم اين هزينه را به مدرسه بدهيم. مدرسه هم هيچ اجباري براي گرفتن آن ندارد. صرفا يكجور كمك است.
- از نظر علمي چطور؟ خود شما بهعنوان مدير يك مدرسه دولتي، در سطح علمي اين دونوع مدرسه چقدر تفاوت ميبينيد؟
نظر شخصي خود من اين است كه بار علمي مدارس دولتي بيشتر از غيرانتفاعي است. در دولتيها، نمرهها واقعيتر از مدارس غيرانتفاعي است. از اين جهت كه ما نمره واقعي بچهها و آن چيزي كه خودشان برايش تلاش كردهاند را به آنها ميدهيم اما در بعضي مدارس غيردولتي، بهدليل شرايط مختلف و ثبت سوابق درخشان، ميانگين نمرههايشان را طوري ميچينند كه آمار قبولي و نمرههاي بالا، زياد باشد.
- نظر بعضيها اين است كه در مدارس دولتي همه نوع بچهاي با همه نوع فرهنگي وجود دارد و كنار هم قرار گرفتن اينها با هم كمي سخت ميشود.
در مدارس غيرانتفاعي، تعداد بچهها كمتر است و شايد تفاوتهاي فرهنگي كمتر احساس شود. البته خيلي نميشود همهچيز را بهطور صددرصد گفت اما در مدارس دولتي، براي اين همهنوع بچهاي كه ميگوييد، برنامههاي فرهنگي و تربيتي خيلي زيادي برگزار ميشود كه روي طرز فكرشان خيلي تأثير ميگذارد. ما از روانشناسان مختلف دعوت ميكنيم تا درباره موضوعاتي كه مناسب سن و حال بچهها و دغدغههاي اين روزهايشان است صحبت كنند. سخنرانان مذهبي و اجتماعي هم پاي ثابت برنامههاي مدرسه ما هستند كه بچهها واقعا دوستشان دارند. برگزاري دستهجمعي خواندن زيارت عاشورا و دعاي عهد و بها دادن به مناسبتهاي فرهنگي و اجتماعي ديگر، از اولويتهاي ما در مدرسه است كه همه اينها خيلي ميتواند روي شخصت و فرهنگ بچهها تأثير بگذارد. من فكر ميكنم در مدارس غيرانتفاعي بيشتر بعد آموزشي ملاك قرار ميگيرد، درصورتي كه برنامههاي تربيتي و پرورشي از اصليترين ويژگيهاي يك مدرسه دولتي است.
- خيليها ميگويند كه مدارس دولتي همچنان بر روشهاي قديمي خودشان پايبند هستند و با تغيير و تحولاتي كه در كتابهاي درسي ايجاد شده است، پيش نميروند.
واقعيت اين است كه ديگر تك و توك مدارس دولتي وجود دارند كه همچنان بر روشهاي قديمي خودشان پايبند باشند. حالا ديگر همهچيز تغيير كرده؛ از كتابهاي درسي كه اصليترين وسيله درس بچههاست گرفته تا امكانات مدرسهها، مثل تختههاي هوشمند و استفاده از تبلت و استفاده از پوشه به جاي دفتر. ديگر مثل گذشته نيست كه از نظر امكانات، بين مدارس دولتي و غيرانتفاعي تفاوتهاي فاحشي وجود داشته باشد.
- يعني ديگر همه مدارس دولتي از اين امكاناتي كه شما ميگوييد، برخوردار هستند؟
قبل از اين مدرسه، من مدير مدرسهاي بودم كه شرايط خوبي نداشت و امكانات آنجا بسيار ناچيز بود. الان چندسالي ميشود كه آن مدرسه منحل و كوبيده شده است و بافت جديد و سيستم جديدي دارد؛ يعني ديگر اينطور نيست كه بگوييم مدارس دولتي از روشهاي نوين عقب ماندهاند. اگر هم تك و توك مدرسهاي با سبك و سياق قديمي وجود داشته باشد، كمكم در آستانه تغيير و تحولهاي جدي است. ديگر همه مدارس دولتي به سمت هوشمند شدن پيش رفتهاند و فرق زيادي با مدارس غيردولتي ندارند. البته به هرحال، آنها از نظر مالي در شرايط بهتري نسبت به ما قرار دارند و دستشان بازتر است اما اين در اصل ماجرا كه همان درس خواندن است، تفاوتي ايجاد نميكند.
- اگر بخواهيد ضعف مدارس دولتي يا پيشنهادي براي بهتر شدن آن را بگوييد، چه ميگوييد؟
بهنظر من كه ضعف مدارس دولتي، مدارس نمونه دولتي هستند. مدارس نمونه دولتي با برگزاركردن آزمون، بچههاي معدل بالاي مدارس دولتي را ميگيرند و بنيه ديگر مدارس را ضعيف ميكنند. در يك مدرسه بايد همه نوع دانشآموزي وجود داشته باشد تا بچهها فرصت پيشرفت داشته باشند. اگر همه دانشآموزان در حد متوسط در كنار هم بنشينند كه هم معلم خسته ميشود و هم بچهها فرصت بهره بردن و بودن با بچههاي قويتر را از دست ميدهند. من فكر ميكنم اين روال كاري ضربه بزرگي به مدارس دولتي ميزند.
ذوالجلالي؛مدير دبستان غيرانتفاعي دخترانه: روشهاي سنتي ديگر جواب نميدهد
- شما چند سال است كه مدير مدرسه هستيد؟
امسال دومين سال مديريت من است.
- قبل از اينكه مدير يك مدرسه غيرانتفاعي شويد، كدام نوع مدرسه را بيشتر ميپسنديديد؟
راستش را بخواهيد من خيلي با محيط و سيستم مدارس دولتي آشنايي ندارم. خودم كه قبل از انقلاب در مدرسه ملي درس خواندم و بچههايم هم به مدارس غيرانتفاعي رفتند. براي همين با اين سيستم خو گرفتهام و نهايتا هم مدير چنين مدرسهاي شدم. براي اين چيزهاست كه مدارس غيرانتفاعي، هميشه گزينه اول من در پيشنهاد و انتخاب مدرسه بوده.
- مهمترين مزيت مدارس غيرانتفاعي بر دولتي چيست؟
در مدارس غيرانتفاعي، تعداد بچهها نسبت به دولتي خيلي كمتر است و نزديكي خيلي بيشتري با استاندارد جمعيت كلاسهاي درسي دارد. اين تعداد كم باعث ميشود تمام مسئولين و از همه مهمتر معلمها بتوانند با تمركز بيشتري كارشان را پيش ببرند و فرصت رسيدگي و پرورش دانشآموزان بيشتر از حالت ديگر فراهم ميشود.
- پس جمعيت كلاسها، اصليترين تفاوت اين دو نوع مدرسه با هم است؟
اصليترين نه اما يكي از تفاوتهاي مهم آن است. من فكر ميكنم مدارس دولتي همچنان به شيوه دولتي و با همان روشهايي كه بچههاي 20سال قبل بزرگ شدهاند كارش را ميخواهد پيش ببرد؛ درصورتي كه اين روش ممكن نيست. ديگر كتابها و نوع آموزش تغيير كرده و همهچيز به شكل فعال و نوين درآمده است اما در بعضي مدارس همچنان ميخواهند از روشهاي سنتي استفاده كنند. تصورش را بكنيد كه تمام كتابهاي درسي بچهها عوض شده ولي معلم، همان معلم كتابهاي قديمي است و عوض نشده. چه وضعي پيش ميآيد؟
- يعني شما با تغيير هركتاب درسي، معلمتان را عوض كرديد؟
اينجا روش تدريس معلم و انتخاب او دست خودمان است. اگر معلمي هم بخواهد به روشهاي قديمي پايبند باشد و آنها را پياده كند، از طرف مديريت به او فشار وارد ميكنيم كه اين نوع كار، آن چيزي نيست كه ما ميخواهيم؛ يا آن را عوض كن و يا برو. اما در دولتيها اينطور نيست؛ معلم با هر طرز فكر و رفتاري باقي ميماند.
- مگر اينطور نيست كه با تغيير كتابها، معلمها هم دوره كامل تدريس آن كتاب را ببينند؟
تغيير كتابها و روي كار آمدن يك سبك جديد از چيزي كه معلمها قبلا با آن كار كرده بودند، واقعا نيازمند گذراندن يك دوره آشنايي با آن است. ما براي تكتك كلاسهاي اضافهاي كه برگزار ميكنيم و كتابهايي كه حالا تغيير كردهاند، معلمهايمان را با هزينه خودمان به كلاسهايي بهطور خصوصي و حضوري با مولف همان كتاب فرستادهايم؛ اما در مدارس دولتي، كل دورهاي كه معلمهايشان ميگذرانند، چيزي شايد حدود 4 ساعت باشد. بهنظر من اين مدت زمان كم، براي آموزش يك كتاب اصلا كافي نيست.
- منظورتان از اين روشهاي سنتي در مدارس دولتي چيست؟
در روش سنتي همهچيز بهطور مستقيم به بچهها گفته ميشود؛ «اين خوب است، اين بد است، اين را بخوان، آن را نخوان.» اما رويكرد ما در اين مدرسه، ميگويد كه بهطور غيرمستقيم همهچيز را برايشان بگوييم؛ يعني از بچه ميپرسيم كه تو چطور فكر ميكني؟ بهنظر تو درست است؟ بعد كه نظرش را گفت، درباره آن مسئله با او صحبت ميكنيم و به شكل غيرمستقيم به او ميفهمانيم كه درست كدام است و غلط كدام.
- در مدرسهتان چه امكانات ديگري براي بچهها فراهم ميكنيد كه در مدارس دولتي وجود ندارد؟
سعي ميكنيم كه در كنار مطلب درسي و آموزشي، بهطور جدي به مهارتهاي زندگي براي بچهها بپردازيم. سايت كامپيوتري ما، از آن امكاناتي است كه به يك بچهپيش دبستاني ياد ميدهد كه وقتي پشت سيستم مينشيند چهكار كرده و چطور از آن استفاده كند. زبان خارجي را هم كه در قوانين مدارس دولتي، از دوره راهنمايي شروع ميشود، ما در اين سن با آنها كار ميكنيم.
- يادگيري زبان دوم براي بچههايي در اين سن كمي زود نيست؟
ببينيد! ضمير بچهها سفيد است. هرچه به آنها ياد بدهيد، سريعا در ذهنشان ثبت ميكنند. حتي در علم روانشناسي هم ثابت شده است كه بهترين زمان براي يادگيري كودك، 4تا 6سالگي است. بچه نميخواند، نمينويسد اما آنقدر آن را ميشنود و با كلمات آن بازي ميكند كه ديگر در ذهنش ميماند و وقتي به سن خواندن و نوشتن رسيد، ميتواند از آن استفاده كند.
- اولين چيزي كه با شنيدن نام مدرسه غيرانتفاعي در ذهنمان ميآيد، شهريه و مبلغ ثبتنام آن است.
براي شهريه از آموزش و پرورش به اينجا ميآيند و امكانات مدرسه را ميبينند و با توجه به شرايط مدرسه و هزينهها، قيمتي براي آن تعيين ميكنند. اينطور نيست كه ما خودمان مبلغي را مشخص كنيم. همهچيز تحت نظارت آموزش و پرورش است.
نظر شما